چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ق.ظ
خدا بسازد کار من
خم شده بود و داشت زمین رو تمیز میکرد
از من پرسیدتمیز شد!????
گفتم خاطره کافی هست دیگه تمیز شده
چند وقتی بود خوابگاه اینجوری تمیز نشده بود
خاطره از نظر جسمی یکم مشکل داره اما فوق العاده مهربون و خوش برخورد هست و از همه مهمتر قابل احترام
فقط یه دسته از آدمها هستن که به طور ذاتی قابل احترام هستن
به خاطره گفتم یه ضرب المثل یادم میدی گفت آره
تاحالا نشنیده بودمش اما خیلی قشنگ بود
تو نباشی یار من
خدا بسازد کار من
تو نباشی دیگری
سرخ و سفید دیگری
آخرش هم گفت استاد قدیم هیچ چیزی رو غلط نگفته
۹۴/۱۲/۰۵